نوآوری و ابداع، کاربردی و عملی کردن افکار و اندیشههای نو و بدیع ناشی از خلاقیت است.
منظور از نوآوری بکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است.
نوآوری میتواند در خط مشیها، فرآیندها، فنون نیز مانند فعالیتها و رفتارهای افراد رخ میدهد.
اجزاء نوآوری
نوآوری شامل اجزاء اساسی عمل کننده است که به عنوان زمینه فرهنگی ایفای نقش میکنند. عوامل عملیاتی عبارتند از: ۱- چالش؛نیروی جلوبرنده نوآوری نوآوری، طبق تعریف به معنای انجام کار به صورت متفاوت، یافتن محدودههای جدید و ریسک کردن است. بینشی که چه کار باید انجام دهیم و یا ترس عمیقی که چیزی تغییر نکند، یک چالش است. ۲- تمرکز بر مشتری؛ نیروی هدایت کننده نوآوری تمامی نوآوران باید بر ارزش خلاقیت برای ارضای نیاز مشتری تاکید داشته باشند. از آن جایی که مشتری هم داخلی و هم خارجی است، تعامل با مشتریان و فهم نیازهای آنها، یکی از بهترین راههای کشف فرصتها و قابلیتهای جدید و انگیزه برای اجرایی ساختن آنهاست. ۳- خلاقیت؛ مغز نوآوری همه چیز از یک اندیشه آغاز میشود و سازمانهای نوآور دریافته اند که اندیشهها میتوانند از هر جایی برخیزند. این سازمانها به جای تاکید بر مالکیت بر ایدهها، سعی میکنند تا نتایج را مالک شوند. ۴- ارتباط؛ شریان حیات نوآوری جریان آزاد اطلاعات، عقاید و احساسات، شریان حیات نوآوری است. هم زیرساختهای نوآوری و هم حمایت و پشتیبـانی از آن، بایستی در سازمانها به وجود آید تا جریان باز اطلاعات تقویت شود. ۵- همکاری؛ قلب نوآوری نوآوری یک فرایند گروهی است. نوآوری به وسیله ساختارها و سیاستهای نامناسب و همچنین سیستم پاداش دهی که تنها به تلاشهای فردی پاداش میدهد، دچار شکست میشود. ۶- نظارت و بازنگری؛ نردبان فرایند نوآوری ارزیابی اهداف، نتایـج و هزینه، یک اقدام ضروری است. درس گرفتن از نتایج پروژههای موفق و ناموفق، بینشی را ایجاد میکند که بر اساس آن، موفقیتهای بعدی امکان پذیر میگردد ۷- فرهنگ؛ محدوده ایفای نقش نوآوری فرهنگ، هنجارها و ارزشهای عینی و قابل دید چگونگی انجام کار و رفتار افراد سازمان با یکدیگر است. فراهم ساختن محیطی که منعطف است، افراد را توانمند میکند، به ایدههای کارکنان احترام میگذارد و ریسک را تحمل میکند، جهت ایجاد نوآوری ضروری است. |
پیشنهادهایی برای پیدایش اندیشههای نو
۱. ایجاد فضای خلاق در سازمان
باید چنان نگرشی در سازمان وجود داشته باشد تا از پیشنهادهایی که مبتنی بر تغییر شرایط موجود هستند، استقبال شود. این بدان معنی نیست که هر فکر خلاقی باید مورد پذیرش قرار گیرد و توسط سازمان به کار گرفته شود. هر فکری باید بطور جدی مورد تحلیل قرار گیرد و در صورت به کار گرفته نشدن، دلیل رد آن به دقت برای پیشنهاد دهنده، تشریح شود.
۲.دادن وقت برای خلاقیت
موضوعهای انحرافی و غیراصلی محیط کار، اغلب مدیران و کارمندان را از خلاقیت بازمیدارد. در هر روز، یک یا چند ساعتی فرصت داشتن برای تفکر بر روی مسایل و ارایه راه حل برای آنها، به مدیران امکان میدهد تا به تفحص افکار جدید بپردازند.
۳.برقراری سیستم پیشنهادها
یکی از روشهای ترغیب خلاقیت، برقراری سیستم دریافت پیشنهاد است. برای مثال، صندوق پیشنهادها را میتوان در هر واحدی تعبیه کرد، فرم مخصوص دریافت نظر و پیشنهاد تهیه کرد و جایزه ای نقدی یا تقدیر نامه ای برای پیشنهادهای مفید و سازنده در نظر گرفت. کارکنان باید اعتقاد پیدا کنند که مدیریت واقعاً به ایدههای آنان نیاز دارد و لازمه ایجاد چنین اعتقادی در کارکنان، این است که مدیر، هر پیشنهادی را بطور جدی بررسی کند و اگر فکری پذیرفته نشده باشد، علت آن را برای پیشنهاد دهنده آن، توضیح دهد
عاملهای مهم شکست نوآوری
پس از چندین سال تحقیق و مشاهده، دلایل مشابهی
برای به نتیجه نرسیدن نوآوریها به دست آمده است.
در این جا عاملهای مهم
شکست نوآوری ذکر میشود:
نبود فرهنگ حامی نوآوری
فرهنگ به عنوان بستر نوآوری ایفای نقش میکند. در صورتی که فرهنگ حاکم، برای ایده پردازیها ارزش قایل نباشد و به آن ارج ننهد، هر نوآوری قبل از بروز در نطفه خفه میشود.
احساس مالکیت نکردن و از آن خود ندانستن سازمان توسط مدیران
هنگامیکه یک ایده بزرگ شکل میگیرد، ایده پرداز در صورت دارابودن امکانات، آن را به مرحله اجرا در میآورد. اگر چنین مدیری بودجه کافی برای اجرایی ساختن ایده خویش نداشته باشد، معمولاً موفق نمیشود .
فقدان یک فرایند گسترده و فراگیر جهت نوآوری
هنگامیکه سازمانها تصمیم میگیرند تا نوآوریهای جدید را بپذیرند، اغلب آموزشها، ابزار و تکنیــکهایی را فراهم میبینند . نوآوری نیازمند فرایندی است که دید افراد را بر چالشهای مهم و درست متمرکز کند و آنها را در یک فرایند سازمانی هدایت کند.
تخصیص ندادن منابع کافی برای فرایند نوآوری
نوآوری نیازمند صرف زمان، انرژی و منابع مالی است. نوآوری امری حیاتی برای بقا در آینده است، اما چنین چیزی به سرمایه گذاری امروز ما در این مورد بستگی دارد.
عدم ارتباط بین پروژهها و طرحها با استراتژی سازمان
اگر بخواهیم به گونه ای اثربخش تر عمل کنیم، باید بر خلاقیت در داخل محدوده استراتژی تعریف شده سازمان تمرکز کنیم. البته، چنین استراتژی علاوه بر تبیین ماموریت اصلی سازمان، باید محیط مناسب و وسیع برای بروز افکار بیش تر در محدودههای مرتبط باشد.
صرف نکردن زمان و انرژی کافی برای رفع ابهامهای سازمانی
برای یافتن خلاقیتهای جدید و صحیح، سازمانها باید به خلق یک پیشرفت چشمگیر بپردازند. این پیشرفت نیازمند فرایندی است که خارج و داخل سازمان را مورد بررسی قرار دهد.
توسعه ندادن ابزارها و سنجشهای اندازه گیری پیشرفت
در یک محیط سالم برای نوآوری، ایدههای بیش تری نسبت به آنهایی ارایه میگردد که میتوانند اجرایی شوند و به کار آیند.
عدم وجود مربیان و مدیران توانا در تیمهای نوآوری
اشتباهی که سازمانها
اغلب مرتکب میشوند، این است که فرض میکنند تیمها همانند سایر تیمهای پروژه
ای هستند. نوآوری نیازمند راههای جدیدی برای تفکر و مهارتهای تازه است .
ایجاد یک فرایند
یادگیــری و آموزش به روز، به موقع و فعال میتواند کسب نتایج مطلوب به صورت کارا
و اثربخش را از تیمهای نوآوری تضمین کند؛ مانند آموختن هر نوع مهارت جدید.
فقدان یک سیستم ایده پرداز مدیریتی
بسیاری از طرحهای نوآوری در مرحله اول، به صورت نصب در دیوارها و یا جاگرفتن در گوشه کتابخانه متوقف میشوند؛ چرا که ایده پردازان، قدرت کافی جهت پیگیری و اجرای آن چه که پیشنهاد کرده اند را ندارند.
وجود سیستمیاثربخش که
ایدهها را اخذ و تعدیل کرده و افراد را درگیر فرایندهای اجرایی سازد و ارزیابی
کند، جزء اساسی و حیاتی در فرایند نوآوری است.
مـوانـع فـردی و
سـازمـانـی در نـوآوری
خـلاقـیـت و نـوآوری مـثـل هـر پدیده ای دیگر دارای موانعی است که فرد و سازمان، باید آنها را شناسایی نموده و درصدد رفع آن باشند تا جریان مستمر و فراگیر خلاقیت و نوآوری در افکار و اعـمـال فـردی و سازمانی بروز و ظهور یابد.
بر این اساس موانع خلاقیت و نوآوری را میتوان در محدوده فرد و سازمان به صورت مجزا مورد اشاره قرار داد.
موانع اصلی خلاقیت و نوآوری برای فرد عبارتند از :
عـدم اعـتـمـاد بـه نـفس
اعتماد به نفس یا خودباوری به منزله دانستن این مفهوم است که انـسـان دارای اسـتـعـدادهـای خـدادادی اسـت که در سایه تلاش مستمر، صبر و بردباری در قبال مشکلات و استمرار فعالیت صحیح میتواند به اهداف مورد نظر دست یابد.
تـرس از انـتـقـاد و شـکست
عده ای از افراد از این که عملی خلاقانه انجام دهند که باعث انـتـقـاد دیـگران از آنان شود یا در انجام عمل شکست بخورند، هراس دارند. ترس از انتقاد و شکست همچون زندان و حصاری است که هرگز دیوارش فرو نخواهد ریخت .
تـمـایل به همرنگی و همگونی
عده ای معتقدند ((گر خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو)). این نگرش موجب ترویج عادتها و پذیرفتن وضع موجود است . در حالی که با خلاقیت و نوآوری سازنده، مغایرت داشته و خلاقیت و نوآوری را کمرنگ و حذف مینماید ؛ در نـتـیـجـه پـیـشـرفـت در عـلوم و عـمـلکـردهـای درسـت حاصل نمیشود.
عـدم تـمرکز ذهنی
از مؤلفههای خلاقیت و نوآوری، تمرکز ذهنی عمیق و دقیق بر یک مـوضـوع است . کسانی که از تمرکز ذهنی عمیق و دقیق به دور هستند یا ذهن خود را درگیر مـوضـوعـهای مـتـعـدد و مختلف میکنند، باعث پراکندگی تواناییهای ذهنی خود میشـونـد و در حـقـیـقـت تـوانـایـی و انرژی فکری خود را تقسیم و پراکنده میکنند. این عدم تمرکز ذهنی، عنصری است که خلاقیت و نوآوری را کاهش یا مخدوش میسازد.
موانع سازمانی در نوآوری
منزوی شدن مدیریت عالی
این حالت میتواند سوء تفاهم به وجود میآورد و به جو ریسک گریزی کمک میکند.
تـحـمـل نـکـردن تـفـاوتها
سیاستهای سازمان، نـاهمانندی را قبول ندارد، افراد را تشویق به یکنواختی میکند و کـسـانـی کـه وضـع مـوجـود را مـورد سـؤال قـرار میدهـنـد، مشکل آفرین میخواند.
منافع شخصی
مدیریت به جای کُل، روی اجزا متمرکز میشود و بر دفاع از منافع خویش در برابر تجاوز افراد بیرونی تاکید میورزد.
مـحـدودیـت اُفق دید
مدیریت سازمان، روی هدفهای کوتاه مدت به جای اندیشههای نو برای دستاوردهای بلند مدت تاکید میورزد.
افراط در تفکر عقلانی
سازمان سعی دارد فرآیندهای خلاق و بعضی اوقات بی نظم را به صـورت تـوالی مـنـطـقی و سیستماتیک درآورد و ممکن است به جای نیازهای توسعه، روی برنامهها تاکید ورزد.
مـشـورتهای نـامـنـاسـب
مدیران سازمان از نـظـام پـاداشها و کنترل، برای اِعمال نظم، مقررات و یکنواختی روزمره استفاده میکنند و کارهای غیر منتظره و تفاوتهای مربوط به نوآوری را مانع میشوند.
دیوان سالاری بیش از حد
به مقررات، روشها و بازدهی که موجب دلسردی در خلاقیت و نوآوری میشود، پای بند شدیدی وجود دارد.
بـنـابـرایـن سـازمـان، مـدیـریـت و کارکنان زمانی از اندیشههای نو، طرحها و روشهای خـلاقـانـه بـهـره مـند میشوند که همت جدی در حذف یا کاهش موانع، وجود داشته باشد. در این صورت است که بهره مندی اندیشههای خلاقانه و عملکردهای نوآورانه نصیبشان خواهد شد.