همیشه اینطور بودم، من چنین هستم، دست خودم نیست، ذات من اینطور است، هر کدام از ما ممکن است گاهی از این جملهها استفاده کنیم یا به آنها فکر کنیم.مهارت های روانشناختی یکی از مهارتهای زندگی است که به ما میآموزد که به جای استفاده از این جملهها سکان زندگی خود را به دست بگیریم. در این مقاله از آرنگنامه با ما همراه باشید.
همه ما کم و بیش با عنوان مهارتهای زندگی آشنا هستیم. اغلب عنوان مهارتهای زندگی را در رسانهها ، برنامههای روانشناسی و …. شنیدهایم. ولی شاید کمتر با کاربرد آن ، فوایدش و نحوه یادگیری مهارتها آشنا باشیم.
اهمیت مهارتهای زندگی و مهارتهای روانشناختی
یکی از ویژگیهای آدمی، شناخت طلبی و جستجو گری است که در سه بُعد انجام میگیرد:
- جستجوی طبیعت و خلقت
- جستجوی فرا سو و خالق
- جستجوی درون و روان خویشتن

مقوله مهارتهای زندگی، در جستجوی سوم نهفته است؛ چرا که در حقیقت همین که شناسایی مهارتهای خود آغاز گردد، از هویت واقعی خود و هویتی بسیار فراتر از مرزهای تنگ نظرانه و محدودی که برای خود قایل هستید، آگاه میشوید.
مزایا و کاربردهای مهارتهای زندگی
مهم ترین مزایا و کاربردهای مهارتهای روانشناختی در زندگی به این شرح است:
- نحوه کنار آمدن با انتظارهای متفاوت خود، خانواده، همسر، فرزندان، دوستان، همکاران، فامیل و جامعه
- برقراری رابطه لذت بخش با امکانات، تکنولوژی و محیط زندگی
- دفع فشارهای روانی از طرف محیط
- سازگاری با مسایل اقتصادی و نیازهای معیشتی
- تقویت مدیریت خانواده و تربیت فرزندان
- تقویت اعتماد به نفس
- تقویت مهارتهای ارتباطی
- تامین سلامت جسمیو بهداشت روانی
- تامین آرامش و لذت زندگی
- خودشکوفایی، بالندگی، خوشبختی و شادابی
خود آگاهی
معرفی خود آگاهی، به عنوان یکی از مهارتهای زندگی و مهارتهای روانشناختی قابل تامل است.
خودآگاهی، توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات، نقاط ضعف و قوّت، خواستهها، ترسها و انزجارهاست.
برای اکثر ما توصیف ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خود برای دیگران، کار سخت و دشواری است. به عنوان مثال ممکن است پاسخ به این سوال که چه کسی هستیم، سخت و دشوار باشد.
لازمه پاسخ دادن به این سوالها، داشتن خود آگاهی است.
خود آگاهی به این معناست که چگونه به خود نگاه میکنیم و براساس این نگاه، چه احساسی پیدا میکنیم.
نوع خودآگاهی، پیش بینی کننده احساس رضایت و یا نارضایتی ما از خودمان و زندگی است.
رشد خودآگاهی، به فرد کمک میکند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه؟ و این معمولاً پیش شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی موثر و همدلانه است.
آموزههای مهارت خود آگاهی
به طور کلی در مهارت خودآگاهی، میآموزیم که:
- با تکیه بر نقاط قوت خود برای بهبود نقاط ضعف تلاش کنیم. آگاهی از نقاط ضعف باعث میشود فرد با استفاده از این آگاهی، بتواند تسلط بیش تری بر خود داشتهباشد.
- احساسات خود را بشناسیم. چون فردی که از احساسات خود آگاه میشود ، میتواند آنها را کنترل کند. ناتوانی در کنترل و مهار احساس، میتواند به اعتیاد، خشونت و … بیانجامد.
- از نیازهای خود اطلاع پیدا کنیم و یاد بگیریم که از مسیرهای سالم، نیازهای خود را مرتفع سازیم.
- در زندگی خود، هدفهای واقعی را دنبال نماییم و از دنبال کردن هدفهای غیر واقعی، تخیلی و کمالگرایانه پرهیز کنیم. چرا که هدفهای غیر واقع بینانه باعث ناکامی و به تبع آن، خشم و خشونت میشود.
- در نهایت، خودآگاهی باعث ارزشمندی ما میشود و به ما کمک میکند تا دنبال ارزشهای واقعی به جای ارزشهای کاذب باشیم و رضایت کافی از زندگی داشته باشیم.
مهارتهای روانشناختی : موانع خودآگاهی
برخی باورهایغلط ، مانع شناخت خود است.

همیشه اینطور بودم
من اینطوریم
دست خودم نیست
ذات من اینطوریه
بخت و اقبال من اینجوریه
به عبارت دیگر فرد نه تنها بر مسایل خود، کنترلی ندارد ؛ فایدهای هم نمیبیند تا برای اصلاح وضع موجود تلاش کند.
اگر واقعا خواهان این هستیم که بطور موثر از عهده مشکل خود بر آییم، باید انتظاری معقول و واقع گرایانه، از خود داشته باشیم.
بدون اطمینان به قدرت درونی خود، نمیتوانیم زندگی شاد و موفقی را تجربه کنیم.
مهارتهای روانشناختی : مدیریت بر هیجان
برای هر انسانی در طول زندگی روزمره، اتفاقهایی رخ می دهد، اخباری میشنود و اعمالی انجام می دهد که همگی میتوانند در او احساس یا هیجانهایی را به وجود بیاورد. این احساس به نوبه خود، در شکل دادن رفتارهای او موثر هستند.
هیجان چیست؟
هیجان کلمهای است که بیش تر برای بیان احساس و شور و انرژی، از آن استفاده میکنیم ؛ ولی در روانشناسی برای بیان تمام حالتهای احساسی و روانی مثبت و منفی و علایم جسمانی و روانی همراه آن، به کار میرود.
مهارت مدیریت هیجان، فرد را قادر میسازد تا هیجانها را در خود و دیگران تشخیص داده ، نحوه تأثیر آنها را بر رفتار بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجانهای مختلف نشان دهد . امروزه کسانی را که قادر هستند از هیجانها به نفع خود و روابطشان استفاده کنند، دارای کیفیتی میدانند که به آن هوش هیجانی میگویند.

مقابله با استرس
در دنیای امروز، همواره با تغییرهای وسیع و پیچیده ای مواجهایم و هر تغییری، با فشارهای روحی و روانی همراه است.
میزان استرس اگر بیش از حد و طولانی باشد، بر زندگی و عملکرد ما تأثیر منفی گذاشته و مشکلهای جدی و زیادی برای ما به وجود خواهد آورد. یکی از مهارتای روانشناختی ، توانایی مقابله با استرس است.
بسیار مهم است که بتوانید استرسهای زندگی خود را بشناسید و از راههای مقابله برای رویارویی با هر یک از آنها ، استفاده کنید. میتوانید با مشخص کردن رویدادهایی که پیش آمده است، میزان استرس زندگی جاری خود را بسنجید.
رویدادهای تنش زا میتوانند آسیب زننده باشند. افرادی که هم زمان رویدادهای تنش زای زیادی را تجربه میکنند، در معرض خطر زیادی هستند.


راههای مقابله با استرس
بعضی از راههای مقابله با استرس، رفتاری و بعضی، درون روانی هستند ؛ یعنی در برخی مواقع میتوانیم برای حذف، کاهش یا مدارا با استرس، کارهایی مانند برنامه ریزی و مشورت انجام دهیم و گاهی نیز راههای مقابله، فعالیتهای ذهنی یا درون روانی است؛ مانند دعا و نیایش، نذر و نیاز، درد دل کردن و تخلیه احساس.
ویژگیهای افراد مقاوم در برابر استرس
برخی از ویژگیهای افراد مقاوم در برابر استرس و شخصیتهای آسیب پذیر آنان، به شرح زیر است:
ویژگی اول: احساس کنترل
این افراد باور دارند که میتوانند مسیر زندگی خود و بسیاری از رویدادها و حوادث مربوط به خود را کنترل کنند.
ویژگی دوم: احساس تعهد و مسوولیت
این افراد در برابر فعالیتها و اقدامهایی که انجام میدهند ، خود را مسوول و متعهد میدانند.
ویژگی سوم: احساس مبارزه طلبی و چالش جویی
آنان بر این باورند که برای موفقیت در زندگی، برخورداری از روحیه مبارزه طلبی لازم است. از همین رو نه تنها از فشارها، چالشها و تعارضهای ناشی از زندگی نمیهراسند، بلکه حتی آنها را به منزله فرصتهایی میدانند که زمینه رشد و تعالی آنان را فراهم میسازند.
ویژگی چهارم: شاداب زیستن
این افراد، حتی به هنگام رو به رو شدن با ناکامیها، روحیه شادابی و بذله گویی خود را از دست نمیدهند.. آنان نگرشی شاد و خوش بینانه به زندگی دارند، فردا را بهتر از امروز میدانند و امروز را لذت بخش و شادی آفرین ارزیابی میکنند.
ویژگی پنجم: توانایی ابراز وجود
آنان به راحتی میتوانند خواستهها، نظرها و تمایلهای خود را ابراز نمایند و از واکنشهای دیگران هراسی ندارند.
علتهای افسردگی
- اتفاقهای ناگوار و استرسهای درهم شکننده ؛ مثل: از دست دادن دارایی در اثر سیل، زلزله و شرایط بحران
- از دست دادن افراد مورد علاقه
- خاطرات ناراحتکننده دوران کودکی و نوجوانی
- جدایی از خانواده
- طرد شدن از طرف اجتماع
- ترس از شکست
- ضعف جسمانی و خود پنداره ضعیف در مورد بدن ، لهجه ، پوشش و…
- افکار آرمانی یا کمال گرایی مفرط
- نگرانی بیش از حد در مورد آینده
- سوء مصرف الکل ، مواد مخدر و یا داروها
شیوههای مقابله با افسردگی
موارد ذیل را میتوان بخشی از شیوههای مقابله با افسردگی دانست:
- موقعیتهای ناخوشایندی را که خارج از کنترل شما هستند ، بپذیرید.
- با استفاده از مهارتهای اجتماعی ، جرات و مذاکره روابط بین فردی خود را تقویت نمایید.
- ارزیابیهای اولیه نادرست خود، را زیر سوال برده و اصلاح کنید.
- احساس کنترل خود را حفظ کنید.
- از روش حل مساله به شیوه فعالانه استفاده نمایید .
- به موفقیتهای خود پاداش دهید.
- تفکر منفی خود را کنترل کنید و تفکر مثبت داشته باشید.
- خودتان را سرگرم کنید و کنترل زندگی خود را به دست بگیرید.
- از مهارتهای اجتماعی مناسب استفاده کنید.
- از سیستمهای حمایتی (متخصصان حرفه ای) خود به طور مناسب استفاده کنید.