در مقالههای قبل راجع به اهمیت مهارتهای زندگی صحبت کردیم و مهارتهای روانشناختی را بررسی کردیم در این مقاله از آرنگنامه میخواهیم مهارتهای فکری و ذهنی و کاربرد آنها در حل مساله و روبهرو شدن با مشکلات روزانه را بشناسیم.
تعریف حل مساله
حل مساله عبارت است از فرآیند شناختی– رفتاری که توسط خود فرد، هدایت میشود و فرد سعی میکند با کمک آن، راه حلهای مؤثری برای مسایل زندگی روزمره خویش پیدا کند.
روش حل مساله، یک فرایند تفکر منطقی است که به فرد کمک میکند تا هنگام مواجه شدن با مشکل، راه حلهای متعددی را جستجو کند و سپس بهترین راه حل را انتخاب نماید.
نکته مهمی که در حل مسایل وجود دارد، این است که همه افراد یک جامعه از روشی یکسان برای حل مسایل مشابه استفاده نمیکنند. هر کس بر اساس دانستنیها، مهارتها، پیشینه، شخصیت، نگرش و اهمیتی که برای آن مساله قایل است، روش خاص خود را در حل مسایل به کار میبرد و البته مسلماً نتیجه حاصل نیز، متمایز از سایر روشها خواهد بود.
تفاوت روشهای حل مساله در افراد مختلف هر جامعه، باعث تنوع کیفیت زندگی آنها و گسترش خلاقیت و نوآوری میشود.
فرایند حل مساله
حل مساله ماهرانه، مستلزم عبور گام به گام از این مراحل است:
- مرحله ۱- انتخاب رویکرد صحیح نسبت به مشکل
- مرحله ۲- تعریف دقیق مساله
- مرحله ۳- پیدا کردن راه حل
- مرحله ۴- ارزیابی راه حلها و انتخاب بهترین راه حل
- مرحله ۵- اجرای راه حل و بازبینی
مرحله ۱- انتخاب رویکرد صحیح نسبت به مشکل
دراین مرحله لازم است باورهای غلط نسبت به مشکل، شناسایی و اصلاح گردد. هر مشکلی در زندگی در حکم فرصتی است برای ارتقاء، بزرگ شدن و با تجربه شدن.
مرحله ۲- تعریف دقیق مساله
معمولا وقتی مشکلی در زندگی پیش میآید، باید به این سوالها پاسخ داده شود: مشکل چیست؟ مشکل کی شروع شد؟ مشکل از کجا شروع شد؟ چه کسی در این مشکل نقش دارد ؟

هدف این گام، ارایه تعریف مشخص و دقیق از مساله است تا آن جا که ابهامها و نامفهومیهای فوق، تا جای ممکن از بین برود.
مرحله ۳- پیدا کردن راه حل
یک روش عینی و عملی برای پیدا کردن راه حلها، روش بارش ذهنی( توفان مغزی) است.
روش بارش ذهنی، یعنی سعی کنیم بدون هیچ نوع قضاوت، راه حلهای متعدد و متنوع برای مساله ارایه بدهیم.
بارش ذهنی یکی از بهترین روشها برای رسیدن به ایدههای خلاقانه و خلاقیت در یک موضوع یا مساله گروهی و حتی موضوعها و مسایل شخصی است.
توفان مغزی یک فرآیند تولید نظر، پیشنهاد و ایدههای جدید در شرایط آزاد است. افراد بدون هیچ مانعی، مجاز هستند ایدهها و راه حلهای خود را آزادانه مطرح نمایند. تمام پیشنهادها مورد توجه قرار میگیرد و هیچ کس مجاز به انتقاد نیست.
نکته بسیار مهم در این مرحله، آن است که کمیت و تعداد راه حلها، مهم تر از کیفیت آنهاست.
مرحله ۴- ارزیابی راه حلها و انتخاب بهترین راه حل
در این مرحله، راه حلهای ارایه شده را مورد ارزیابی قرار دهید و سود و زیان هر کدام را بررسی کنید. سپس بر اساس بررسی مزایا و معایب، راه حلی را انتخاب کنید که بیش ترین سود و کم ترین زیان را داشته باشد.
مرحله ۵- اجرای راه حل و بازبینی
در این مرحله، راه حل انتخابی خود را اجرا کنید و آثار و نتایج آن را بر خودتان و دیگران نظاره کرده و آثار واقعی روش انتخابی را، با پیامدهای پیش بینی شده مقایسه کنید.
در این مرحله، زمان بندی از اهمیت خاصی برخوردار است.
بعد از اجرای راه حل و مفید بودن آن، به خودتان پاداش دهید و اگر مساله حل نشد، موانع را شناسایی کرده و برطرف کنید.
در صورت لزوم، میتوانید مراحل حل مساله را دوباره تکرار کنید و اشکالهای احتمالی را برطرف نمایید. مثلاً ممکن است مشکل به خوبی و دقیق تعریف نشده باشد، یا هدفها واقع بینانه نبوده باشند.
تصمیم گیری در زندگی
انسآنها در هر روز، تصمیمهای بسیاری میگیرند که بعضی از آنها بسیار مهم و برخی دیگر کم اهمیت هستنند.
تصمیمهای گذشته ما نقش بسیاری در وضعیت حال حاضر ما داشته اند و تصمیمهایی که امروز میگیریم، در وضعیت آینده ما بسیار تاثیر گذار خواهد بود. بنابراین لازم است آگاهی بیش تری نسبت به تصمیمها و انتخابهایمان پیدا نماییم.
در زندگی روزمره، افراد مختلف مدام در حال تصمیمگیری هستند. اما میدانیم و میبینیم که برخی از تصمیمگیریها، تصمیمگیریهای سالم و بیخطری نیستند.
انواع تصمیم گیری
تصمیم گیری احساسی:
در این حالت، افراد بر اساس احساسی خاص، مانند عشق، خشم، کینه، حسادت و… تصمیم میگیرند.
تصمیم گیری اجتنابی:
تصمیمیکه فرد به دلیل ترس و نگرانی، سعی میکند تا حد امکان آن را به تعویق بیاندازد. این گونه اتخاذ تصمیم، امکان آن را به وجود میآورد که فرد، فرصتهای مناسب زندگی خویش را از دست بدهد.
تصمیم گیری اخلاقی:
تصمیمیاست که فرد برای انجام آن، به دلایل اخلاقی تکیه میکند. ادامه دادن به یک زندگی مشترک مملو از تنش به دلیل وجود فرزند، نمونه بارزی از این تصمیم گیری است.

تصمیم گیری مطیعانه:
در این تصمیم گیری، دیگران برای یک یا دو نفر در زمینه موضوعی، تصمیم میگیرند ؛ بدون آن که فرد یا افرادی که تصمیم برای آنها گرفته میشود، نقشی در این تصمیم گیری داشته باشند. مانند ازدواجهای سنتی.
تصمیم گیری عجولانه:
گاه افراد، بسیار سریع و بدون توجه به عاقبت کار یا ارزیابی کامل و بدون توجه به موقعیتها و شرایط، تصمیم میگیرند. مثلاً زمانی که فردی، طرف مقابل را برای تصمیم گیری در ازدواج، به عجله ترغیب میکند و قدرت تفکر در مورد یک عمل درست را، از او میگیرد.
تصمیم گیری عقلانی:
تصمیم گیری که بر اساس تفکر، بررسی و مطالعه، ارزیابی و تحقیق صورت میگیرد. این تصمیم گیری بر اساس واقعیت است و معمولاً خطا و اشتباه در آن بسیار کم تر است. این تصمیم گیری، سالم ترین تصمیم گیری است.
مراحل تفکر خلاق:
۱– آمادگی:
در این مرحله، شخص به نوع روابط بین پدیدهها که ذهن او را به خود مشغول کرده اند، پی برده و با طرح سؤالهای مختلف در ذهن، به نقد و بررسی آن میپردازد.
۲– پختگی
: در این مرحله، شخص با گذار از مراحل قبلی به درک و شناخت عمیق تری از روابط بین پدیدهها میرسد و گویی پدیدهها، جریی از وجودش شده است.
۳– اشراق:
در این مرحله، شخص به پاسخهای ناگهانی دست پیدا میکند. اشراق معمولاً با کلماتی نظیر آهان، یافتم…. متجلی میشود.
۴– وارسی:
در این مرحله، فرد به بررسی بهترین ایده ای که در مراحل قبلی به آن رسیده است، میپردازد تا صحت و سقم و درستی آن را مشخص نماید.
۵– اجرا:
در این مرحله، فرد افکار یا ایدههایی که مورد تأیید واقع شده اند را به مرحله اجرا در میآورد.
تعریف تفکر نقادانه
یک فرآیند شناختی فعال، هدفمند و سازمان یافته است که شخص با استفاده از آن، به بررسی افکار و عقاید خود و دیگران و یا موقعیتهای خاص میپردازد.
منظور از تفکر نقادانه، تفکر منطقی است و معطوف بر این است که فرد چه تصمیمیبگیرد و چه کاری انجام دهد.
تفکر نقادانه عبارت از تفکری است که در جستوجوی شواهد، دلایل و مدارک برای یک قضاوت و نتیجهگیری است و یا برای دستیابی به چنین قضاوت و نتیجهگیری، خواستار دلیل، شواهد و مدارکی است.
تفکر نقاد مستلزم استفاده فعالانه از هوش، اطلاعات و تواناییها به منظور مواجهه موثر با موقعیتهای زندگی است.
اهمیت مهارت تفکر انتقادی
تفکر انتقادی بسیار مهم است زیرا:
فرد را قادر میسازد تا اطلاعات دریافتی را ارزیابی نموده و خطرهای عمل بر پایه یک فرض غلط را به حداقل برساند.
فقدان این استعداد ذهنی میتواند باعث صدمه، مسمومیت ذهنی، عدم پذیرش و یا خرابکاریهایی شود که ممکن است فرد را با خطرهای مهلکی روبهرو سازد.
فردی که توانایی تفکر انتقادی را نداشته باشد، نمیتواند راه حلهای متعدد برای مسایل را ارزیابی و بهترین شیوه را انتخاب کند و لذا با شکستهای متعدد روبهرو خواهد شد.
نکته:
تفاوت تفکر انتقادی و تفکر خلاق در این است که تفکر خلاق منجر به نوآوری و خلق ایدههای جدید میگردد، درحالی که تفکر انتقادی، فرد را قادر میسازد تا ایدهها و راهحلهای موجود را ارزیابی کرده و بهترین آنها را انتخاب کند.
کارکرد مدیریت زمان:
استفاده بهینه از زمان و کوشش برای اجرای برنامهها تحقق پذیر نمیشود، مگر با مدیریت زمان.
به تعبیر دیگر، برای کنترل وقت و جلوگیری از اتلاف آن، باید بنگریم که:
الف) چگونه باید برای دقایق و ساعات زندگی خود به درستی برنامه ریزی کنیم؟
ب) چگونه برای اجرای آن، جدیت و اهتمام میورزیم.
ج) چگونه آفات اجرای برنامهها را بشناسیم و حتی المقدور از دخالت بی جای امور و حوادث جلوگیری کنیم؟
بنابراین، با مهارت مدیرت زمان و برنامه ریزی، میتوان شرایط زندگی را بهبود بخشید و زندگی مطلوب و مفیدی را برای خود رقم زد.
برخی از مزایا و کارکردهای دیگر مدیریت زمان، عبارت است از:
- ایجاد انگیزه و احساس مطلوبیت و دستیابی به خلاقیت
- کاهش اضطراب و فشارهای فکری و روانی
- ایجاد تعادل میان فعالیتهای شغلی و زندگی خصوصی
- موفقیت و تسریع در کسب هدفها
- ذخیره و کنترل کردن زمان
ویژگیهای برنامه ریزی:
بک برنامه ریزی خوب عبارت است از:
« چینش و جایگزینی خردمندانه و آینده نگر فعالیتها و نیازمندیها، در ظرف زمان، بر اساس اولویت و متناسب با توان و خواسته اجرا کننده».
برخی ویژگیهای برنامه ریزی عبارتست از:
- ۱٫ جهت گیری به سوی هدفهای تعریف شده و تأمین هدفهای رفتاری
- ۲٫ فراگیری زمانمند همه فعالیتها و نیازهای لازم بر اساس اولویتها
- ۳٫ هماهنگی و تناسب با تواناییها و خواستهها
- ۴٫ رعایت بیش ترین بهره وری و پوشش کامل زمان
- ۵٫ تنوع و توجه به نشاط و شادابی و تأمین بهداشت جسم و روح

آثار و نتایج برنامه ریزی:
برنامه ریزی، آثار بسیاری دارد که پاره ای که از مهم ترین آنها عبارت است از:
- وظیفهها، کارها و فعالیتها، با پیش بینی و دقت خردمندانه انتخاب میگردد.
- خواستهها و نیازها با اولویت، مورد توجه و گزینش قرار میگیرد.
- بهداشت جسم و روح و میزان تواناییهای آنها مورد توجه قرار میگیرد.
- از فرصتها و امکانات، بیش ترین استفاده و بهره وری میشود.
- عادتهای مفید ایجاد میشود و در نتیجه، کارها با سهولت بیش تری انجام میگیرد.
- با انجام دادن پی در پی و بلند مدت کارها و فعالیتها، آنها مفیدتر و محبوب تر میشوند.
- از فرسایش توان، پراکندگی و نگرانی، تشویش و سرگردانی، پیشگیری میشود.
- ارزیابی، بررسی و پیگیری درباره نحوه انجام کار و پیشرفت آن، ممکن میشود.